خاطرات یک تیم نجات

خاطره‌ و مقاله آموزشی

خاطرات یک تیم نجات

خاطره‌ و مقاله آموزشی

مادر ای لطفترین گل بوستان هستی روزت مبارک

مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد. گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف دانایی را در گوشم زمزمه می کند.

 

زیباترین واژه بر لبان آدمی واژه "مادر" است. زیباترین خطاب "مادر جان" است. "مادر" واژه ایست سرشار از امید و عشق واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید.
نظرات 1 + ارسال نظر
خاطرات یک آتش نشان پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:10 ب.ظ http://www.firemanney.blogsky.com

وقتی میری امل قدر اش ننتو می دونی آره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد